اول و دوم....علت و معلول....شوخی و جدی
 
درباره وبلاگ


هیچیم و چیزی کم ما نیستیم از اهل این عالم که می بینید وز اهل عالم های دیگر هم.ا یعنی چه؟ پس اهل کجا هستیم؟ از اهل عالم هیچیم و چیزی کم غم نیز چون شادی برای خود خدایی ،عالمی دارد پس زنده باش مثل شادی غم ما دوستدار سایه های تیره هم هستیم و مثل عاشق مثل پروانه اهل نماز شعله و شبنم اما هیچیم و چیزی کم رفتم فراز بام خانه ، سخت لازم بود شب بود و مظلم بود و ظالم بود آنجا چراغ افروختم،اطراف روشن شد و پشه ها و سوسکها بسیار دیدم که اینک روشنایی خرده خواهد شد کشتم اسیر بی مروت زرده خواهد شد باغ شبم افسرده چون خون مرده خواهد شد خاموش کردم روشنایی را و پشه ها و سوسکها رفتند غم رفت ، شادی رفت و هول و حسرت ترک من گفتند ... از بام پایین آمدم آرام همراه با مشتی غم و شادی وبا گروهی زخم ها و عده ای مرهم گفتیم بنشینم نزدیک سالی مهلتش یک دم مثل ظهور اولین پرتو مثل غروب آخرین عیسای بن مریم مثل نگاه غمگنانه ما مثل بچه آدم آنگه نشستیم و بی خوبی خوب فهمیدیم باز آن چراغ روز و شب خامش تر از تاریک هیچیم و چیزی کم. ایمیل نشریه: hich.urmiauni@yahoo.com hich.urmiauni@gmail.com
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 73
بازدید هفته : 136
بازدید ماه : 136
بازدید کل : 25569
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 76
تعداد آنلاین : 1

نشریه ی دانشجویی هیچ
ما از عالم هیچیم و چیزی کم




 

 

 

اول مرغ بود یا تخم مرغ؟این از آن دسته سوال های فلسفی رایجی است طبق آخرین مشاهدات هنوز جوابش مبهم مانده.البته ناگفته نماند که مرغ و تخم مرغ هرکدام طرفداران جداگانه ای دارند اما هنوز بساط صلح و توافق بین این دو گروه محترم برپا نشده.موضوع بحث ما هم یک چیزی هست شبیه همین سوال فلسفی.قا اول حراست بود یا دانشجوی بی انضباط؟عده ای معتقدند اگر برخی از دانشجویان راه خودشان را بروند قوانین را دقیق اجرا کنند خبری از اخطار و تذکر مسئولین محترم نیست،عده ی دیگری هم میگویند اگر برخی سختگیری های بیش از حد که گاهی رخ میدهد، رخ ندهد و کمی هم لطافت همراه کار شود مشکل حل میشود.حالا کدام صحیح تر است خدا داند.ما که راحتیم،ناراحت ها بروند فکری به حال خودشان بکنند.

 

خودمانیم،این ناهماهنگی و بی برنامگی ها از اولش هم بود و به نتیجه ی خاصی حداقل تا الان که نرسیده.البته بی برنامگی یک مسئله است و نداشتن ضمانت اجرایی برای برنامه مسئله ای دیگر.

تا جایی که یادمان است از همان زمان مدرسه از بس ما را تهدید های توخالی کرده بودند که اگر فلان کنید و بهمان کنید اخراجتان میکنیم و انضباطتان را کم میکنیم که دم دفتر رفتن شده بود تفریحمان.خودمانیم،هیچوقت هم کسی نگفت فلان برنامه ی فرهنگی را اجرا میکنیم تا فلان مشکل پیش نیاید،همه گفتند فلان تنبیه را درنظر میگیریم برای جلوگیری از از فلان مشکل.وارد دانشگاه شدم خواستم انتخاب واحد کنم،صفحه اول سایت یک تعهد نامه گذاشته بودند چون حوصله خواندنش را نداشتم و میدانستم بدون پذیرش وارد صفحه اصلی نمیشوم قبول کردم؛ولی بعدها برخی بندها را از دوستان شنیدم که بسیار جالب بود.

حالا اینجا یک سوال پیش می آید که ضمانت اجرایی برای این گونه  مصوبات وجود دارد؟یک جواب این است که امضای این موارد تنها برای ایجاد تعهد اخلاقی صاحب امضا گذاشته شده و اصلا قرار نیست کسی به کسی گیر بدهد، و اگر بخواهیم جواب مخالف این را مطرح کنیم یک سری مشکلات پیش می آید که به چند تای آن اشاره میکنیم:

مثلا یکی از ضوابط مربوط به ارتفاع کفش خواهران محترم است که نباید بیش از 5 سانتی متر باشد،بنابر این یک خط کش استاندارد و یک مسئول تمام وقت نیاز داریم.البته این روش مزیت اشتغال زا بودن را به همراه داردکه اگر از آن بگذریم میرسیم به هزینه های مربوط به خرید خط کش و احتمالا بحث های فلسفی و منطقی بر سر مقیاس دقیق خط کش ها.به این هم اشاره کنیم که اگر این تعهدنامه هم مثل تابلوی ممنوعیت استعمال دخانیات-که معمولا تعداد دوستانی که زیر تابلو مشغول دود کردن سیگار میباشند بیشتر از جاهای دیگر است- باشد،دیگر نیازی به این حرف ها نیست همه میدانند کجا جمع شوند.

سوال دیگر این است که اصولا وظیفه ی مدیریت دانشگاه در برابر معضلات فرهنگی دانشگاه چیست؟ یک جواب ممکن است این باشد که هیچی.جواب دیگر این است که خود تشکل های دانشجویی باید این امر را بر عهده بگیرند که در این حالت هم باز همان هیچی است.جواب سوم هم اینکه وظیفه ی حراست است تا با این ایده ها مخالفت کند که در این صورت همان هیچی خیلی بهتر است.مسئله ی دیگر اینکه اصلا به فکر یکسان کردن فضای بیرون و درون دانشگاه نباشید چون سیاست ما در بیرون دانشگاه این است که مردها زمین را نگاه کنند! پس برای داخل دانشگاه هم باید زمین را نگاه کنند که دوباره وظیفه ی مدیریت همان هیچی است.پس میبینیم صورت مسئله پاک شده و باید برویم سراغ حل مسائل دیگر.هرچند ما از اول هم راحت بودیم،ناراحت ها بروند فکری به حال خودشان بکنند.راستی میتوانیم جوایز سنگینی برای معدلA ها در نظر بگیریم تا بچه ها درسشان را خوب بخوانند،یا اینکه زمین دانشگاه را پر کنیم از چاله و دست انداز که همه مجبور شوند زمین را نگاه کنند.....

راه حل که هست مجال رسیدگی نیست.ما هم که در این میان راحت بودیم،ناراحت ها بروند فکری به حال خودشان بکنند.  

 

  -سعیده یادگار-

 

 



نظرات شما عزیزان:

مینا شکراللهی
ساعت20:27---9 فروردين 1391

مطلب جالبی بود....ممنون...



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:اجتماعی, :: 19:6 ::  نويسنده : admin